اینم چندتا عکس از خودم و دوستام در جشن عید غدیر
یه کم اخلاق . . .
- زنا
- پيامبر صلی الله عليه و آله:
«فِى الزِّنا سِتُّ خِصالٍ ثَلاثٌ مِنها فِى الدُّنيا وَ ثلاثٌ فِى الآخِرَةِ، فَاَمّا الَّتى فِى الدُّنيا فَيَذهَبُ بِالبَهاءِ وَ يُعَجِّلُ
الفَناءَ وَ يَقطَعُ الرِّزقَ وَ اَمّا الَّتى فِى الآخِرَةِ فَسوءُ الحِسابِ وَ سَخَطُ الرَّحمنِ وَ الخُلودُ فِى النّارِ»
زِنا، شش پيامد دارد سه در دنيا و سه در آخرت. سه پيامد دنيايى اش اين است كه آبرو را مى بَرد، مرگ را شتاب مى بخشد و روزى را مى بُرد و سه پيامد آخرتى اش سختى حسابرسى، خشم خداى رحمان و ماندگارى در آتش است.
- خیر و شر
- امام سجاد علیه السلام:
«الخیرَ کُلُّهُ قَد اجتَمَعَ فی قَطعِ الطّمعِ عمّا فی أَیدِی النّاس»
تمامیِ خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه که در دستان مردم جمع شده، است.
- عیب جویی
- پيامبر صلی الله عليه و آله:
«مَن كَشَفَ عَورَةَ اَخيهِ المُسلِمِ كَشَفَ اللّهُ عَورَتَهُ حَتّى يَفضَحَهُ بِها فى بَيتِهِ»
هر كس عيب و زشتى برادر مسلمان خود را فاش كند، خداوند زشتى او را آشكار سازد، تاجايى كه او را در درون خانه اش رسوا سازد.
- راستگويى
- امام على عليه السلام:
«اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنجاةٍ وَكَرامَةٍ وَالكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهواةٍ وَمَهانَةٍ»
راستگو در آستانه نجات و بزرگوارى است و دروغگو در لبه پرتگاه و خوارى.
- بهشت
- امام صادق عليه السلام:
«اِنَّ اَدنى اَهلِ الجَنَّةَ مَنزِلاً لَو نَزلَ بِه الثّقَلانِ الجِنُّ وَالاِنسُ لَوَسِعَهُم طَعاما وَشَرابا وَلايَنقُصُ مِمّا عِندَهُ شَى ءٌ»
كمترين فرد بهشت چنان است كه اگر جن و انس ميهمان او شوند همه را با خوردنى و آشاميدنى پذيرايى كند و از آنچه دارد چيزى كم نشود.
منبع : emam-rauof.blogfa.com
شخصی خدمت امیرالمومنین علی (ع) عرض کرد چهار مسئله دارم فرمود :
بپرس اگرچه چهل مساله باشد.
گفت :
واجب چیست و واجب تر کدام است؟ نزدیک چیست و نزدیک تر کدام است؟ شگفت چیست و شگفت تر کدام است؟ مشکل چیست و مشکل تر کدام است؟
مولا علی (ع) فرمودند:
واجب اطاعت خداست و واجب تر ترک گناه است ( چون با آلودگی به گناه عبادت مورد قبول نیست)
نزدیک قیامت است و نزدیک تر مرگ
عجیب دنیاست و عجیب تر علاقه به آن
مشکل قبر است و مشکل تر بی توشه رفتن در قبر.
کتاب نصایح صفحه 185 حدیث 108
یه کم معنویت بد نیست!!!
...........................................................................
خوش دارم . . .
به فكر نمازت باش، مثل شارژ موبایلت!
نماز برای کسی که حق نمازش را ادا کند، دعا میکند. حق نمازش چیست؟ خیلی ساده است. یک نماز صحیح بخواند. این هم مکرر به جمع دوستان و غیر دوستان، عرض میکنم.
یک نماز صحیح بخواند، نماز صحیح چقدر زحمت دارد؟ شما حمد و سوره را صحیح کن، مسئلههایت را هم یاد بگیر. آدم چند تا مسئله بلد باشد نمازش صحیح میشود؟ چهل تا، پنجاه تا مسئله، که میشود مثلاً ده صفحه یک رساله. آدم ده صفحه یک رساله را مسئله بلد باشد، نمازش صحیح میشود. خیلی سخت نیست. ده صفحه، پانزده صفحه رساله را آدم بخواند، نمازش میشود درست.
یک حمد و سوره هم پیش یک معلم قرآن یا مثلاً کسی که تجوید بلد باشد، یاد بگیرد. به خصوص برای نوجوانها به سرعت درست میشود، اگر سنش گذشته باشد، یک کم سخت میشود، اما برای نوجوان و جوان، خیلی زود حمد و سورهاش درست میشود. آنقدر هم که سخت نیست. خوب میشود نماز صحیح.
نماز چشمه ای زلال ، جزو 80 وبلاگ برتر مسابقات وبلاگ نویسی
چی میشد؟؟؟
چی میشد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده ، چرا که دیروز وقت نکردیم از او تشکر کنیم
چی میشد اگه خدا فردا دیگه ما رو هدایت نمی کرد ،، چون امروز اطاعتش نکردیم
چی میشد اگه خدا امروز با ما همراه نبود ،، چرا که قادر به درکش نیستیم
چی میشد دیگه هرگز شکوفا شدن گلی رو نمیدیدیم ، چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله میکردیم
چی میشد اگه خدا عشق رو از ما دریغ میکرد ، چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ میکنیم
چی میشد اگه خدا فردا کتابش رو از ما می گرفت ،، چرا که امروز وقت نکردیم بخونیمش
چی میشد اگه خدا امروز به حرفامون گوش نمیداد ،،چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم
چی میشد اگه خدا خواسته هامون رو بی پاسخ می گذاشت ،، چون فراموشش کردیم
چی میشد
اگه از این مطالب به سادگی بگذریم؟؟؟
کاش خودمون رو به خدا نزدیک تر میکردیم !
حالا شما بگید ، واقعا چی میشد؟؟؟؟؟
نماز چیست ؟؟؟
معنا و مفهوم نماز
نـمـاز در لـغت به معناى
پرستش,نياز, سجود, بندگى و اطاعت, خم شـدن بـراى اظـهـار بـندگى و اطاعت و يكى از
فرايض دين و عبادت مـخصوصى است كه مسلمانان پنج بار در شبانه روز به جا مى آورند.
نـماز يعنى خدمت و بندگى, فرمان بردارى, سر فرود آوردن و تعظيم كردن به نشانه
احترام.
نماز, داروى نسيان و وسيله ذكر خداوند است. نـمـاز, رابـطه معنوى مخلوق با خالق
است. نماز يعنى دل كندن از مـاديـات و پـرواز دادن روح; يـعـنى پا را فراتر از
ديدنى ها و شنيدنى ها نهادن.
نماز در قرآن و حديث
فـلـسـفـه, فايده و آثار, شرايط و آداب و اوصاف نماز در آيات و روايـات بـسـيارى
آمده كه پرداختن به همه آن ها در اين جا ممكن نـيـسـت, لـكـن بـه طور مختصر قطره
اى از درياى معارف اسلامى را درباره نماز بازگو مى كنيم.
نماز, بزرگ ترين عبادت و مهم ترين سفارش انبيا است. لقمان حكيم پـسـرش را بـه
نـمـاز تـوصـيه مى كند.1 حضرت عيسى(ع) در گهواره فـرمـود: خـدايـم مـرا بـه نـماز
و زكات سفارش كرده است.2 حضرت ابـراهـيـم(ع) هـمـسر و كودك خويش را در بيابان هاى
داغ مكه آن هـنـگـام كه هيچ آب و گياهى نداشت, براى به پا داشتن نماز مسكن داد.3
پـيـشـوايـان مـعـصوم ـ عليهم السلام ـ هنگام نماز رنگ مى باختند.
گـرچـه بـعـضـى نـمـاز را به خاطر بهشت يا ترس از عذاب جهنم مى خـوانند, اما حضرت
على(ع) نه براى تجارت و ترس از آتش, بلكه به خاطر شايستگى خدا براى عبادت نماز مى
خواند.4
نـمـاز, اهرم استعانت در غم ها و مشكلات است. خداوند مى فرمايد:
از صبر و نماز در مشكلات كمك بگيريد و بر آن ها پيروز شويد. نـمـاز بـه مـنزله
پرچم و نشانه مكتب اسلام است. پيامبر اكرم مى فرمايد: (علم الاسلام الصلوه).
نـماز به منزله سر نسبت به تن است. پيامبر(ص) مى فرمايد: (موضع الصلوه من الدين
كموضع الراس من الجسد).5
نـمـاز بـراى اولـياى خدا شيرين و براى غير آنان دشوار و سنگين است. قرآن مى
فرمايد: (وانها لكبيره الا على الخاشعين).6
در اهـمـيـت نـمـاز همين بس كه حضرت على(ع) در جنگ صفين و امام حـسين(ع) در ظهر
عاشورا دست از جنگ كشيدند و به نماز ايستادند. و آن گـاه كـه بـه عـلى(ع) ايراد
گرفتند كه چه هنگام نماز است؟
ايـشـان فرمود: ما براى همين مى جنگيم تا مردم اهل نماز باشند.
در زيـارت نـامـه وارث مـى خـوانيم: (اشهد انك قد اقمت الصلوه; شهادت مى دهم كه تو
نماز را برپا داشتى.)
حضرت على(ع) درباره نماز بارها سخن به ميان آورده كه در اين جا به چند نمونه اشاره
مى كنيم.
الـف) درباره بركات نماز مى فرمايد: فرشتگان, آنان را در بر مى گيرند و آرامش بر
آنان نازل مى شود, درهاى آسمان بر آنان گشوده و جايگاه خوبى برايشان آماده مى
شود.7
ب) در خـطـبـه 196 نهج البلاغه گوشه هايى از مفاسد اخلاقى هم چون كـبر و سركشى و
ظلم را برمى شمارد و آن گاه مى فرمايد: نماز به هـمـه وجـود انـسـان آرامـش مى
بخشد, چشم ها را خاضع و خاشع مى گـردانـد, نـفس سركش را رام و دل ها را نرم و تكبر
و بزرگ منشى را محو مى كند.
ج) هـم چـنين در نامه اى به محمد بن ابى بكر مى نويسد: نماز را در وقـت مـعين آن
به جاى آر و به خاطر آسوده بودن از كار نماز, پيش از وقت معين آن را برپاى مدار و
آن را واپس مينداز.8
65 کلید از روح و فلسفه نماز و عبادت به بیان استاد مطهری
آمادگى براى نماز
اگر به سنّ تكليف رسيده ايد، خوشا به
حالتان. چرا كه لياقت آن را يافتهايد كه پروردگارتان شما را مورد خطاب
خويش قرار دهد و از شما انجام عبادتى همچون نماز را بطلبد. اين نعمت، جشن
لازم دارد، «جشن تكليف»!
وقتى پسران 15 سال راتمام كنند و دختران، 9
سالشان تمام شود، آغاز بلوغ و تكليف آنان است و اجراى دستورهاى خداوند، بر
آنان واجب مىشود و بايد از كارهاى حرام اكيداً پرهيز كنند.
اگر هم به
سنّ تكليف نرسيدهايد، باز هم نماز بخوانيد، تا با فراگيرى صحيح نماز و
احكام مربوط به آن، با اين وظيفه مقدّس و عبادى آشنا و مأنوس شويد و زمانى
كه برايتان واجب مىشود، مشكلى از جهت اجرا يا آشنايى با جزئيات آن نداشته
باشيد.
البتّه مىدانيد كه غير از بلوغ، چيزهاى ديگرى هم شرط تكليف است،
مثل قدرت، اختيار و عقل. يعنى اگر كسى ديوانه و سفيه باشد، يا در شرايط
غير اختيارى قرار بگيرد، يا توانايى نداشته باشد يا به سنّ بلوغ نرسيده
باشد، انجام تكليفهاى شرعى بر او واجب نيست.
امّا به هر حال، نماز و
مسائل آن را فرا بگيريد، خود را به خواندن مرتّب نماز، عادت دهيد، با خدا و
ياد او آشنا و مأنوس باشيد و به اين صورت، آمادگى لازم را از هر جهت، براى
اجراى فرمان خدا در خودتان فراهم كنيد.
همچنانكه نبرد با دشمن و
رويارويى با او در ميدان جنگ، نياز به تمرينهاى مقدّماتى و فراهم كردن
آمادگىهاى لازم دارد، عبادت و نماز نيز كه نوعى مبارزه با دشمن نفس و جنگ
با شيطان در سنگر عبادت است، به اين تمرين احتياج دارد.
اگر قبلاً دل و
جانتان را آماده انجام درست و هميشگى اين عبادت سازنده نكرده باشيد، هنگام
واجب شدن آن، برايتان سخت و سنگين خواهد بود.
مقدّمات نماز
وضو، اذن ورود به نماز و زمينه روحى براى پرداختن به اين عبادت است و بدون آن، نماز باطل است.(۱)
وضو
جزء ايمان است، نورانيّت دل و توجّه معنوى مىآورد و به فرموده امام رضا
عليه السلام آنكه در مقابل پروردگار به عبادت مىايستد، بايد از آلودگىها
پاك باشد، از سستى و بيحالى و كسل بودن دور باشد و با وضو، دل را براى
ايستادن در مقابل خداى توانا پاك و آماده سازد.(۲)
با وضو بودن در هر
حال، خوب است. حتّى خوابيدن با وضو، ثواب عبادت شبانه دارد و براى بسيارى
از كارهاى عبادى نيز، مثل دعا، زيارت، قرائت قرآن و مطالعه دستور دادهاند
كه وضو داشته باشيم و بدون وضو به آيات قرآن و نام خدا و پيامبر و امامان
دست نزنيم.
البتّه غير از پاكى ظاهرىِ لباس و بدن و داشتن وضو، دل هم
بايد از نفاق و حسد و كينه پاك باشد و اندام و اعضا هم از جرائم و گناهان
ديگر دور باشد.
راستى! ... اگر لباس و بدن پاك باشد، ولى روح، ناپاك،
اين نوعى نفاق نيست؟ پس بايد هم در طهارت جسمى و ظاهرى، و هم در پاكى درونى
و قلبى كوشيد، تا حضور در برابر اللَّه، با ادب بيشترى باشد.
براى
كسانى كه «جُنب» باشند، «غُسل» واجب است، كه به صورتِ خاصّى تمام بدن شسته
مىشود. و در صورت نبودن آب، يا ضرر داشتن آن، يا نداشتن فرصت براى وضو و
غسل، بايد «تيمّم» كرد.(۳)
نمازگزار، بايد بدن خود را بپوشاند. و بهتر
است كه انسان لباسى تميز، سفيد، معطّر براى نماز انتخاب كند، چرا كه به
ديدار خدا مىرود. شرط ادب، استفاده از بهترين لباسهاست.
لباس و مكان
نمازگزار بايد «مباح» باشد، يعن از مال مردم نباشد. نمازگزار، بايد رو به
كعبه و قبله مسلمين بايستد، گرچه خدا در مكان خاصّى نيست، همه جا هست و در
همه جا ناظر ماست، امّا رو كردن به كعبه مقدس و حرم الهى، يادآور توحيد
ابراهيمى و سنّتهاى يكتاپرستانه و خلوص آن پدر و پسرى است كه كعبه را بنا
نهادند.
قبله، جهتگيرى توحيدى مسلمانان را نشان مىدهد. نه تنها در
نماز، بلكه در دعا، قربانى، نشستن، خوردن و خوابيدن، دفن كردن مردگان و ...
بايد قبله مراعات شود.
اين درسى است كه توجّه ما را در سراسر زندگى به
خانه خدا، خانه محبوب و سرور و مولايمان معطوف مىكند و ميان صفوف
مسلمانان، وحدت و نظم پديد مىآورد.
۲) وسائل، ج 1 ص 257 .
۳) كيفيّت وضو و غسل و تيمّم را در رسالههاى عمليه مطالعه كنيد.
حضور قلب ، روح نماز
هر چيزى جسمى دارد و روحى.
روح نماز، «حضور قلب» است و نماز بى توجّه و حضور قلب، تنها يك سرى الفاظ و حركاتى است كه انجام مىگيرد.
حضور
قلب آنست كه انسان در نماز، توجه قلبى به خدا داشته باشد و از ياد او غافل
نشود و هر لحظه و در تمام جملات و حركات نماز، بداند چه مىگويد، چه
مىخواهد، معنى حركات و افعالش چيست، رو به چه كسى ايستاده، قبلهاش كجاست،
چرا نماز مىخواند و در برابر چه خداى عظيمى به نيايش و پرستش و حمد و ثنا
و ذكر و دعا ايستاده است.
اگر ذهن انسان به مسائل ديگر مشغول باشد،
اگر حواس انسان پرت شود،
اگر
هر صدايى، هر منظرهاى، هر رفت و آمدى، هر نوشته و خط و نقاشى و صحنهاى،
او را به خود مشغول كند و يادش رود كه در حال نماز است و كجا ايستاده و چه
مىگويد، معناى اين نداشتن حضور قلب است.
يكى از راههاى كسب حضور قلب، دانستن معناى نماز و در نظر آوردن ترجمه كلماتى است كه انسان در نماز مىگويد.
راه ديگر، انتخاب مكانى براى نماز است كه رفت و آمدها و سر و صداها، صحبتها، عكسها و تابلوها، او را به خود مشغول نسازد.
راه
ديگر، انجام مستحباتى است كه پيش از نماز و هنگام نماز، رعايت آنها به
نمازگزار حالت توجّه بيشترى مىدهد و او را به ياد خدا و بندگى خويش
مىاندازد.
وقتى به ملاقات يك شخصيّت برجسته مىرويد، بهترين لباس را
مىپوشيد و مؤدّب در نزد او مىايستيد و يا مىنشينيد و از هر كارى كه
برخلاف ادب باشد، پرهيز مىكنيد، به سخنان او كاملاً گوش مىدهيد و به آنچه
خودتان مىگوئيد، كاملاً توجّه داريد و در سراسر لحظه ديدار، آن شخص در
نظرتان است.
خدا برترين موجود است و هستى همه موجودات به او بستگى دارد.
ما، بندهاى نيازمند و ناتوان، كه از نعمتهاى او برخورداريم، به شكرانه
نعمتهايش به عبادت و نماز مىايستيم.
توجّه به اين «جايگاه» كه ما در مقابل «اللَّه» داريم، دل را نرم مىكند، خضوع و خشوع و فروتنى مىآورد.
نماز، «ذكر خدا» است. هر چه بيشتر دلمان حاضر و قلبمان متوجّه عظمت خدا و نياز خودمان باشد، نمازمان سازندهتر است.
به ياد داشته باشيم، كه ركوع، خم شدن در مقابل عظمت آفريدگار است.
سجده ما، هماهنگى با همه هستى است كه در پيشگاه خدا تسليم و خاضع و مطيعاند.
تسبيح ما، هم صدايى با همه ذرات عالم است كه خدا را تسبيح مىگويند و سجده مىكنند.
تسبيح گوى او نه بنى آدم است و بس
هر بلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد
نه تنها ما كه همه جهان، به زبان خاصّ خود، خدا را تقديس و تسبيح مىكنند و وجود هر يك نشانه يكتائى، حكمت و قدرت اوست.
هر گياهى كه از زمين رويد
«وحده لا شريك له» گويد حضور قلب، جان نماز است.
بكوشيم كه در عبادتمان، هنگام نماز، جز به خدا نينديشيم، و حواسمان و فكر و دلمان را جاى ديگرى نبريم.
هم به لطفش اميدوار باشيم. و هم از عذابش، هراسان. بين حالت بيم و اميد (خوف و رجاء) باشيم.